Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

گوی آتشین (شیر اژدها)

اژدها - جادو - و گاهی تفریح! به بخش درباره ی من مراجعه کنید

گوی آتشین (شیر اژدها)

اژدها - جادو - و گاهی تفریح! به بخش درباره ی من مراجعه کنید

گوی آتشین چینی(شیراژدها)
اهل: چین - محل سکونت: کوهستان ها - ظاهر: قرمز مایل به زرد با زایده های میخ مانند طلایی پیرامون چهره - چشمان: بر آمده - شعله: قارچی- غذا: خوک ها، انسان ها - تخم ها: زرشکی با خال های طلایی -

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انواع» ثبت شده است

خون‌آشام‌ها، تخیل یا واقعیت؟!

دراکولا واقعی؟



سال ۱۷۲۵میلادی است. در وین نامه ای دریافت می شود که حاوی گزارشی است از مرگ اسرار آمیز چند تن از اهالی روستایی در مرز بوسنی، که در فاصله زمانی کمی نسبت به یکدیگر به شکل مرموزی کشته شده اند. از مردی به نام پیتر پلوگویوویچ (Peter Plogojovic) نیز به عنوان متهم نام برده می شود، و اینکه قربانیها را در خواب به قتل رسانده است. شگفت اینکه این شخص در زمان اتفاق این وقایع، خود مرده و به خاک سپرده شده بود.

در این زمان، بوسنی بعد از پیروزی بر عثمانها در سال ۱۷۱۸ متعلق به اطریش است. از طرف سازمان ارتش اطریش، گروهی برای بازرسی و روشن کردن این قتلها به بوسنی فرستاده می شوند. پزشکی نیز همراه این گروه است که وظیفه دارد گزارشی تهیه کرده و آنرا به مرکز بفرستد. آنچه در گزارش این پزشک در مورد جسد پلوگویوویچ آمده است، بی شک باور نکردنی است: ” جسد، به غیر از بینی که کمی تغییر شکل داده است کاملا تازه است. ناخنها افتاده اند و به جای آنها ناخنهای تازه رشد کرده اند. همینطور ​پوست کهنه که رنگی متمایل به سفید دارد، جای خود را به پوست تازه داده است.دستها، پاها و بقیه اعضای بدن در زمان حیات نمی توانستند بهتر از اکنون باشند. در دهان جسد مقداری خون جمع شده است که احتمالا از بدن مقتولین مکیده شده است.”

خبر خون آشامهایی که با مکیدن خون گروهی، آنها را به قتل رسانده اند، در تمام اروپا پخش می شود. گزارش مرگهای مشابهی در سالهای ۱۷۲۷،۱۷۳۱و۱۷۳۲ به دست می رسد. کم کم بسیاری از عالمان غرب درباره “جویدن و مکیدن مردگان” بحث می کنند. کلمه ومپایر (Vampire) در مدت کوتاه چند سال، وارد زبانهای کشورهای غربی می شود و به این صورت یکی از هراس انگیز ترین هیبتها، از درون قبر تاریک خود وارد دنیای زندگی مردم عامه می شود



۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۶
سعید پ.ر

زن خون آشامی که ۳۰ سال است خون می خورد

کاملا واقعی

زن خون آشام

زنی که ۳۰ سال خون می خورد

زن خون آشام

داستان های دراکولا و خون آشام همیشه یکی از موضوعات ترسناک در میان کتاب و صنعت سینما بوده است و به نظر می رسد این افراد در دنیای واقعی نیز حضور دارند. “جولیا کاپلس” یک خون آشام واقعی است که نزدیک به ۳۰ سال است تنها از خون استفاده کرده است و معمولا خون مورد نیازش را از افرادی که قصد فروش خون دارند میگیرد. او این عادتش را از علاقه دوران بچگی خود به خون آشام ها می داند.

این خانم امریکایی در دوران کودکی در میان طرفداران دراکولا برای اولین بار خون نوشیده است و از آن پس برای مدت ۳۰ سال است که ماهانه نزدیک به ۲ لیتر خون مصرف می کند. جالب است که این خانم ۴۵ ساله در این مدت به بیماری خاصی نیز دچار نشده است و حتی دو بچه هم دارد.

 

به گزارش تکناز،او می گوید معمولا خون از افرادی که قصد فروش خون دارند می خرد و با نوشیدن آن احساس سلامتی کامل می کند و حسی را که یک خون آشام خواهد داشت را حس خواهد کرد. البته او در ادامه متذکر شد که در این مدت دارای مشکلات روانی نیز شده است.

منبع:شگفتیها

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۰
سعید پ.ر

داستان جاده اسرارآمیز مرگ چیست؟ چرا اتفاقات مرموز بی شمار در آن جاده روی داده؟

27265_245

در پنانگ مالزی،جاده ای معروف و در عین حال انگشت نما و بد نام موسوم به جاده ی «تمپه» وجود دارد. سالها سال قبل آن جاده ساخته شد تا دسترسی به دریاچه پشت سد میسر گردد. در کیلومتر ۷/۱ جاده،تپه ای وجود دارد که به دو حومه متصل می شود.راه ورودی دریاچه پشت سد، در جایی در میان جاده ای کم عرض و باریک و پیچ در پیچ قرار دارد.
حوادث و اتفاقات اسرارآمیز و مرموز بی شماری در آن جاده رخ داده اند.اکثر اوقات، قربانیان به همراه وسیله نقلیه خود به داخل دره عمیقی پرتاب شده اندو عده اندکی از مهلکه جان سالم به در برده و فرار کرده اند.
بسیاری از اهالی پنانگ، مثل خودم از رانندگی شب هنگام در آن جاده خودداری می کنیم،چون به شدت می ترسیم و به همه توصیه می کنیم که شب هنگام در آن جاده
ترددنکنند.
یک مرتبه دختر معصوم و بی گناهی توسط یک پلیس کشته شد. اگرچه علت مرگ دخترک هرگز معلوم نشد و به صورت یک راز سر به مهر باقی ماند ولی به نظر می رسد که دخترک گناهی نداشت و آن پلیس مقصر شناخته شد ولی عجیب آن که روح دخترک هم که پلیس را عامل مرگش می دانست،هرگز دست از سر هیچ پلیسی بر نداشت!در نتیجه اکثر پلیس ها جرأت ندارند شب هنگام در آن جاده رانندگی کنند،چون بسیاری از آنها جان سالم از آنجا به در نبرده اند.ظاهراً روح انتفام جوی دخترک هر مرتبه حادثه مرگباری را برای پلیسها ایجاد می کند
طبق اظهارات بومیان آن منطقه، سال ها قبل یک تصادف دلخراش و مرگبار در آن جاده رخ داده است .در آن تصادف خانم جوانی در دم کشته می شود.ظاهراً روح آن خانم نیمه های شب به طور ناگهانی مقابل رانندگان بداقبال نمایان می شود. از آن جایی که جاده باریک و پیچ در پیچ است و یک سمت آن مملو از صخره و سمت دیگر یک دره عمیق قرار دارد، تمام رانندگانی که سعی کرده اند به نحوی فرار کنند،کنترل ماشین را از دست داده اند وبه قعر دره سقوط کرده اند.ظاهر روح مثل یک انسان عادی است و عده اندکی جزییات چهره او رابه یاد دارند ولی اکثر افراد می دانند که او موهای بلندی دارد و همیشه ردای سفید می پوشد.
چند سال فبل،حادثه وحشتناکی در ارتباط با این روح برای دو مرد جوان رخ داد. آن دو که آدریان و لئو نام داتند،حدودساعت یک نیمه شب به خانه بر می گشتند. در آن ساعت از شب،هیچ وسیله نقلیه ای در حاده به چشم نمی خورد. آدریان رانندگی می کرد و لئو کنارش نشسته بود. آدریان با سرعت مجاز می راند و پیچ های تند را به آرامی پشت سر می گذاشت. از آنجایی که هر دو به شدت خسته بودند، حرفی بینشان رد و بدل نمی شد. زمانی که به راه ورودی دریاچه پشت سد رسیدند، ناگهان آدریان متوجه شد خانمی سفید پوش وسط جاده راه می رود. پشت آن خانم به آنها بود و در نتیجه فقط موهای بلندش به چشم می خورد. آدریان از سرعت ماشین کاست تا بتواند چهره آن خانم را ببیند.از لئو خواست که نگاهی به آن جانم بیندازد و وقتی متوجه شد که لئو هم می تواند آن زن را ببیند، خیالش تا حدی راحت شد.آدریان نمی توانست باور کند که روح دیده است و در عین حال از این که خانمی تنها در آن ساعت از شب در آن جاده قدم بزند هم تعجب کرده بود. حتی در روز روشن هم هیچ کس جرأت نداشت پیاده به انجا برود، چون جاده کم عرض و به شدت خطرناک بود؛ علاوه بر آن، یک زن تنها در آن ناحیه کوهستانی چه می کرد.
آدریان از گوشه چشم نگاهی به لئو انداخت.لئو وحشت زده و بیمناک به نظر می رسید. وقتی به زن نزدیک تر شدند، آدریان ترمز کرد. زن به آرامی رو به آنها کرد و آنها در کمال حیرت و ناباوری متوجه شدند که او چهره ای بسیار کریه دارد وقطرات خون را روی آن دیدند. آدریان حتم پیدا کرد که او یک انسان نیست. در نتیجه به سرعت پایش را روی پدال گاز فشارداد و تصمیم گرفت زن را زیر گرفته و فرار کند، ولی نمی دانستندبعد از زیر گرفتن آن زن چه بلایی سرشان می آید. چند ثانیه بعد لئو با تردید به پشت سر نگاه کرد تا ببیند که آیا زن هنوز آنجاست یا نه و با وحشت فراوان سر آن زن را دید که روی صندلی عقب قرار داشت . لئو آن چنان ترسیده بود که نمی دانست چه کند ویا چه بگوید. آدریان هم از آینه نکاهی به عقب انداخت و متوجه شد که زن بدون سر در تعقیب آنهاست …..
بعد از آن حادثه، آدریان و لئو تا مدت ها شوکه بودند و قدرت تکلمشان ضعیف شده بود. بعد از مدت زیادی ، جریان را باری نزدیکان خود تعریف کردند و تصمیمی گرفتند که هرگز به آن جاده نزدیک نشوند.

منبع:شگفتیها
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۶
سعید پ.ر

10 داستان ترسناک از ارواح

ارواح خبیث

معمولاً بزرگترین خطری که موقع مواجه شدن با ارواح (Ghosts) ما را تهدید می کند این است که مجبور شویم شلوارمان را عوض کنیم! اما ارواح عذاب دیده و شکنجه دیده مردگان همیشه بی خطر از آب درنمی آیند. گاهی مردگان یاد می گیرند چگونه با دنیای ما ارتباط برقرار کنند. این روح های ناآرام همان ارواح خبیث (Poltergeist) هستند که بر اساس داستان ها، گاهی می توانند به شدت شرور و بی رحم باشند. ارواحی که داستان آن ها در اینجا روایت خواهد شد از آن دسته ارواحی هستند که مطمئناً هیچ دوست ندارید سر و کله شان توی زیرزمین و انباری خانه تان پیدا شود. ضمناً فراموش نکنید که این ها فقط داستان های ارواح هستند. راست و دروغش پای گوینده ها!

بخش نخست داستان های ترسناک از ارواح خبیث و شرور (Ghost and Poltergeist horror stories) که وارد دنیای زنده ها شده اند و به دلایلی نامعلوم آن ها را آزار می دهند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۵۸
سعید پ.ر

اژدها در فرهنگ خودمان
از شرق کمی فاصله گرفتیم
اژدهاتصویر اصلی را ببینیدواژه اژدها و (ضحاک) یکی است و صورت‌هایی دیگر چون «اژدر»، «اژدرها» و «اژدهات» دارد، به معنی «ماری است افسانه‌ای و بزرگ، با دهان فراخ و گشاد.»اژدها یا اژدر که در زبان اوستایی «اژی» (-aži)، در زبان پهلوی ساسانی (فارسی میانه) «از» (az) و در زبان سانسکریت «اهی» (-ahi) خوانده و نامیده می‌شود، به معنی «مار یا افعی مهیب و سهمگین» است. در متون کهن ایرانی، گاه این واژه به گونة عام بکار می‌رود.
در «فرهنگ جهانگیرى» آمده است که اژدها چهار معنى دارد:
اول: مارى باشد بس بزرگ و عظیم‌الجثه و آن را به سبب عظم جثه به صیغه جمع آورده‌اند.
دوم: شجاع و دلاور و خشمگین بود:
شه چو بر رهگذر بلا را دید/ اژدها شد چو اژدها را دید
سوم: حکیم فردوسى در شاهنامه به معنى پادشاهان ظالم عمومن، و به معنى ضحاک خصوصا، آورد، چنان‌که گفته:
بدانست کان خانه اژدهاست / که جاى بزرگى و جاى بلاست
چهارم: علم اژدها پیکر را نامند، سیف اسفرنگى راست:
در سایه اژدها رایت / روید به دل گیاه ارقم»
در افسانه‌ها آمده است که Kadmos و همراهانش اژدهایى را به آسمان پرتاب کردند که به صورت فلکى ثعبان درآمد که ستاره قطبى را در بر گرفت.  در فارسى نام این صورت فلکى «تنین»، «هستبهر»، یا «هشتبهر» و همان است که درباورهاى عامیانه هندوایرانى ماه و خورشید به هنگام گرفتگى به کام او مى‌روند:
                             بر قمر نور پاش رویش به / چون قمر را سیه کند تنین (سنایى)
نمود اندر شمال خویش تنین / به گرد قطب دنبالش چو پرچینتصویر اصلی را ببینیدسیمای اژدها در تاریخ اساطیری ایران، در نهایت سهمناکی، زشت‌رویی و پلشتی است. آنها از نخستین یاران اهریمن می‌باشند که آفرینش نیکوی اورمزد را آشفته می‌نمایند؛ ولی توانایی تباه آن را ندارند. اگر فدیه گران‌بهایی نثار ایزدانی همچون آناهیتا و وای می‌کنند. بر اساس ادبیات اوستایی، هنگامی که اورمزد نخستین سرزمین نیک خویش را می‌آفریند (ایرانویج)، آنگاه اهرمن همه تن مرگ برای تباهی آن، اژدهایی (اژدهای سرخ) را در رود دائیتی پدید می‌آورد.از سوی دیگر نیز ایزد هم با رزم‌افزارهای خود به نبرد با اژدهای زرد برمی‌خیزد تا او را نابود سازد.
بر اساس ادبیات ودایی و اوستایی، دو اژدهای ورتره و اپه اوشه (اپوش)، آبها را در دژ جادویی خود اسیر، ابران آسمانی را سترون و زمین را خشک و کویر می‌سازند؛ ولی سرانجام به دست ایزدان ایندره و تیشتر تباه می‌گردند. از دیگرسو نیز اژی دهاکه (ازدهاگ/ضحاک) و افراسیاب تورانی نشان از اژدهایان اساطیری دارند که با گذشت زمان و به هنگام تغییر ساختار ساده و نخستین (روایت اوستایی) داستان به شکل پیچیده و پویا (روایات پهلوی ساسانی و خدای نامه)، جامة نوین پادشاه انیرانی (= نا ایرانی) را بر تن می‌نشانند. خشکسالی، سترونی، زوال و مرگ، ارمغان دشخدایی آنان بر ایران می‌باشد.
در اساطیر و ادبیات ایران
اژدها در نخستین چهره، سیمای «فرمانروای بیگانه اژدروشی» را به خود می‌پذیرد که با تازش بر ایرانشهر و چیرگی بر پادشاه این سرزمین، فرمانروایی را در دست می‌گیرد، زندگی مردمان و ستوران آنان را تباه، باران و آب را دربند و خشکی و نیاز را بر سرتاسر زمین حکمفرما می‌سازد. این فرمانروای دژکامه انیرانی با رزم‌افزار جادویی و سپند قهرمان بی‌همتایی از تبار پادشاهان نیکوی ایرانی، تباه می‌گردد. آشتی، آرامش و زیبایی ارمغان پادشاهی نیک قهرمان بر ایران زمین است.
خون اژدها
۱)در نزدیکی شهر دهلران در استان ایلام((عیلامیان باستان سرزمین خود را هتامتی می‌نامیدند، سرزمین خدا. در کتیبه‌هاى سومرى، این سرزمین را آلام، آلامو یا آلامتو خوانده‌اند، کوهستان برآمدن خورشید و یا خورشیدکوه، و چه همانندی زیبایی با نام اسپهبد خورشید در فیروزکوه. در دوران ساسانیان این سرزمین گوشه‌ای از استان پهناور پهله بود)). چشمه قیری وجود دارد که بر پایه گفته‌های مردم محلی، این چشمه، خون اژدهایی بوده که در جنگ با پهلوانی اساتیری، اسفندیار رویین‌تن، به هلاکت رسیده است.این اثرطبیعی در منطقه حفاظت شده بوستان جنگلی آبگرم شهرستان دهلران قرار گرفته ‌است . بوستان جنگلی با ویژگی‌هایی بی‌همتا ( چشمه قیر، چشمه‌های آب گرم،  غار خفاش، ...) و همچنین زیست‌گاه منحصر به‌فرد گونه حمایت شده خفاش که در جهان بی‌مانند است.

۲)در نزدیکی شهر قروه در استان کردستان نیز چشمه آب معدنی سرخ رنگ در کنار صخره‌ای اژدها شکل، به نام  باباگورگور وجود دارد که به گفته مردم این چشمه خون این اژدها است.این چشمه، با آبگیر وسیعی با وسعت 200 متر در 18 کیلومتری شمال قروه قرار دارد. آب این چشمه پر از دی اکسید کربن حل نشده است که رنگ آن مایل به زرد بوده و طعم تلخی دارد و دارای مصارف پزشکی است
۳)خوزستان سرزمین افسانه هاست. برای دیدن چشمه سیاه ماماتین باید به 25 کیلومتری شمال شرق شهرستان رامهرمز در استان خوزستان سفر کنید .افسانه و اسطوره و قصه در سینه مردم شهر خوابیده. به رامهرمز که بروید، افسانه ها زنده تر می شوند و چشمه ماماتین، می شود سرچشمه شایعات: «در جنگ با اسفندیار رویین‌تن اژدها به هلاکت رسید و خون سیاهش به زمین ریخت. خونی که تا ابد از چشمه های قیر ماماتین خواهد جوشید.»باستان شناسانی که لوح‌های تخت ‌جمشید را مطالعه کرده اند، معتقدند که هخامنشیان از این چشمه‌های قیر برای ساخت بناهای تاریخی و حتی ابزار و وسایل و ظروفشان استفاده می کردند. چشمه هایی که تعداد آنها به 10عدد می رسد و قیر و نفت خام را به رودخانه «رود زرد» می ریزند.
کشف این ظروف قیری در تپه چغامیش دزفول که عمر آن به هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح می رسد، شاهد خوبی بود که نشان می داد قیر در بعضی از بناهای تاریخی عیلامی هم کاربرد داشته است.
چشمه خون اژدها!
 معبد اژدها
در ده کیلومتری جنوب شرقی گنبد سلطانیه، در نزدیکی روستای ویر، در پهنه ای مستطیل شکل در دامنه کوه دو اژدهای بیمانند و شگفت آور قرار گرفته است. این محل به نام معبد اژدها و داش کسن (سنگبر) خوانده می‌شود و مردم محل آن را به نام شیرین و فرهاد مینامند. در درون این مجموعه هنری زیبا، سه غارتاق دستکند با اندازه‌هایی مشخص در دل کوه سترگ کنده شده که پیرامون ورودی‌های آن را کنده کاریها و سنگبریهای زیبای و چشمنوازی جلوهای ویژه بخشیده اند. مهمترین بخش این کنده کاریها، که در نوع خود در ایران منحصر به فرد است، دو تصویر اژدهاست که در روبروی یکدیگر، با طول بیش از 5 متر، به شکل قرینه در دل سخت سنگ کنده شده اند، که در پیچ و خم‌های خود جهانی از اسرار نهفته دارند.. تقارن در هرجای این نیایشگاه به چشم می‌خورد. دانشمندان و اندیشمندان ایرانشناس بر این پندارند که غارهای معبد اژدها، یکی بزرگتر در جنوب و دو تا قرینه در شرق و غرب، نخست نیایشگاه آیین مهرپرستان، میترائیسم، بوده و کاربرد آن را حتی در دوران پس از اسلام هم نگه داشته بوده است. ماردر آیین مهر و اژدها در فرهنگ ایرانی، نقشی بنیادین و اثرگذار دارند. اژدها با جهت گیری خود به درون نیایشگاه، گویی خوش آمدگوی تازه واردان است. شکل گیری این معبد پس از مرگ ارغونشاه، با پشتکار الجای خاتون، خواهر سلطان محمد خدابنده آغاز شد، ولی به پایان نرسید. نقشهای اژدها به طول 5 متر و عرض 5/1 متردر زمره بزرگ ترین نقوش تزئینی این معبد است.محدوده معبد اژدها مستطیلی و به ابعاد تقریبی 100 متر در 50 متر است که یک قسمت از آن به واسطه حفاری در تپه ایجاد شده است .
معبد داش کس یا معبد اژدها

منبع:اسطوره


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۴۸
سعید پ.ر

دوستان به دنبال افسانه های اژدها هستیم.

این مطلب را حتما بخوانید. :)
اژدها موجود افسانه ای و قدرتمندی است. با اینکه گفته می شود خواستگاه آن از چین بوده اما شواهد تاریخی نشان می دهد که اولین اژدها همبه به یا خمبه به در اسطوره ی گیلگمشو در بین النهرین بوده.در شرق غالبا موجودی نیک صفت اما در غرب مظهر شر و نیروی شیطانی بوده. همچنین در ایران نیز....
بقیه در ادامه مطلب...

اژدها موجود افسانه ای و قدرتمندی است. با اینکه گفته می شود خواستگاه آن از چین بوده اما شواهد تاریخی نشان می دهد که اولین اژدها همبه به یا خمبه به در اسطوره ی گیلگمشو در بین النهرین بوده.در شرق غالبا موجودی نیک صفت اما در غرب مظهر شر و نیروی شیطانی بوده. همچنین در ایران نیز در اکثر مواقع موجودی شرور شناخته شده همچنان که در هفت خان رستم شاهد کشته شدن اژدها به دست رستم هستیم.

بقیه در ادامه ی مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۴۶
سعید پ.ر

بلاخره با هر درد و رنجی که داشت توانستم عکس شیر اژدها را پیدا کنم!


از سایت کلبه هاگرید بابت قرار دادن این تصاویر فوق العاده تشکر می کنیم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۲۹
سعید پ.ر

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۴۵
سعید پ.ر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۰۲
سعید پ.ر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۵۵
سعید پ.ر