Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

گوی آتشین (شیر اژدها)

اژدها - جادو - و گاهی تفریح! به بخش درباره ی من مراجعه کنید

گوی آتشین (شیر اژدها)

اژدها - جادو - و گاهی تفریح! به بخش درباره ی من مراجعه کنید

گوی آتشین چینی(شیراژدها)
اهل: چین - محل سکونت: کوهستان ها - ظاهر: قرمز مایل به زرد با زایده های میخ مانند طلایی پیرامون چهره - چشمان: بر آمده - شعله: قارچی- غذا: خوک ها، انسان ها - تخم ها: زرشکی با خال های طلایی -

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب با موضوع «افسانه» ثبت شده است

خون‌آشام‌ها، تخیل یا واقعیت؟!

دراکولا واقعی؟



سال ۱۷۲۵میلادی است. در وین نامه ای دریافت می شود که حاوی گزارشی است از مرگ اسرار آمیز چند تن از اهالی روستایی در مرز بوسنی، که در فاصله زمانی کمی نسبت به یکدیگر به شکل مرموزی کشته شده اند. از مردی به نام پیتر پلوگویوویچ (Peter Plogojovic) نیز به عنوان متهم نام برده می شود، و اینکه قربانیها را در خواب به قتل رسانده است. شگفت اینکه این شخص در زمان اتفاق این وقایع، خود مرده و به خاک سپرده شده بود.

در این زمان، بوسنی بعد از پیروزی بر عثمانها در سال ۱۷۱۸ متعلق به اطریش است. از طرف سازمان ارتش اطریش، گروهی برای بازرسی و روشن کردن این قتلها به بوسنی فرستاده می شوند. پزشکی نیز همراه این گروه است که وظیفه دارد گزارشی تهیه کرده و آنرا به مرکز بفرستد. آنچه در گزارش این پزشک در مورد جسد پلوگویوویچ آمده است، بی شک باور نکردنی است: ” جسد، به غیر از بینی که کمی تغییر شکل داده است کاملا تازه است. ناخنها افتاده اند و به جای آنها ناخنهای تازه رشد کرده اند. همینطور ​پوست کهنه که رنگی متمایل به سفید دارد، جای خود را به پوست تازه داده است.دستها، پاها و بقیه اعضای بدن در زمان حیات نمی توانستند بهتر از اکنون باشند. در دهان جسد مقداری خون جمع شده است که احتمالا از بدن مقتولین مکیده شده است.”

خبر خون آشامهایی که با مکیدن خون گروهی، آنها را به قتل رسانده اند، در تمام اروپا پخش می شود. گزارش مرگهای مشابهی در سالهای ۱۷۲۷،۱۷۳۱و۱۷۳۲ به دست می رسد. کم کم بسیاری از عالمان غرب درباره “جویدن و مکیدن مردگان” بحث می کنند. کلمه ومپایر (Vampire) در مدت کوتاه چند سال، وارد زبانهای کشورهای غربی می شود و به این صورت یکی از هراس انگیز ترین هیبتها، از درون قبر تاریک خود وارد دنیای زندگی مردم عامه می شود



۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۱۶
سعید پ.ر

داستان جاده اسرارآمیز مرگ چیست؟ چرا اتفاقات مرموز بی شمار در آن جاده روی داده؟

27265_245

در پنانگ مالزی،جاده ای معروف و در عین حال انگشت نما و بد نام موسوم به جاده ی «تمپه» وجود دارد. سالها سال قبل آن جاده ساخته شد تا دسترسی به دریاچه پشت سد میسر گردد. در کیلومتر ۷/۱ جاده،تپه ای وجود دارد که به دو حومه متصل می شود.راه ورودی دریاچه پشت سد، در جایی در میان جاده ای کم عرض و باریک و پیچ در پیچ قرار دارد.
حوادث و اتفاقات اسرارآمیز و مرموز بی شماری در آن جاده رخ داده اند.اکثر اوقات، قربانیان به همراه وسیله نقلیه خود به داخل دره عمیقی پرتاب شده اندو عده اندکی از مهلکه جان سالم به در برده و فرار کرده اند.
بسیاری از اهالی پنانگ، مثل خودم از رانندگی شب هنگام در آن جاده خودداری می کنیم،چون به شدت می ترسیم و به همه توصیه می کنیم که شب هنگام در آن جاده
ترددنکنند.
یک مرتبه دختر معصوم و بی گناهی توسط یک پلیس کشته شد. اگرچه علت مرگ دخترک هرگز معلوم نشد و به صورت یک راز سر به مهر باقی ماند ولی به نظر می رسد که دخترک گناهی نداشت و آن پلیس مقصر شناخته شد ولی عجیب آن که روح دخترک هم که پلیس را عامل مرگش می دانست،هرگز دست از سر هیچ پلیسی بر نداشت!در نتیجه اکثر پلیس ها جرأت ندارند شب هنگام در آن جاده رانندگی کنند،چون بسیاری از آنها جان سالم از آنجا به در نبرده اند.ظاهراً روح انتفام جوی دخترک هر مرتبه حادثه مرگباری را برای پلیسها ایجاد می کند
طبق اظهارات بومیان آن منطقه، سال ها قبل یک تصادف دلخراش و مرگبار در آن جاده رخ داده است .در آن تصادف خانم جوانی در دم کشته می شود.ظاهراً روح آن خانم نیمه های شب به طور ناگهانی مقابل رانندگان بداقبال نمایان می شود. از آن جایی که جاده باریک و پیچ در پیچ است و یک سمت آن مملو از صخره و سمت دیگر یک دره عمیق قرار دارد، تمام رانندگانی که سعی کرده اند به نحوی فرار کنند،کنترل ماشین را از دست داده اند وبه قعر دره سقوط کرده اند.ظاهر روح مثل یک انسان عادی است و عده اندکی جزییات چهره او رابه یاد دارند ولی اکثر افراد می دانند که او موهای بلندی دارد و همیشه ردای سفید می پوشد.
چند سال فبل،حادثه وحشتناکی در ارتباط با این روح برای دو مرد جوان رخ داد. آن دو که آدریان و لئو نام داتند،حدودساعت یک نیمه شب به خانه بر می گشتند. در آن ساعت از شب،هیچ وسیله نقلیه ای در حاده به چشم نمی خورد. آدریان رانندگی می کرد و لئو کنارش نشسته بود. آدریان با سرعت مجاز می راند و پیچ های تند را به آرامی پشت سر می گذاشت. از آنجایی که هر دو به شدت خسته بودند، حرفی بینشان رد و بدل نمی شد. زمانی که به راه ورودی دریاچه پشت سد رسیدند، ناگهان آدریان متوجه شد خانمی سفید پوش وسط جاده راه می رود. پشت آن خانم به آنها بود و در نتیجه فقط موهای بلندش به چشم می خورد. آدریان از سرعت ماشین کاست تا بتواند چهره آن خانم را ببیند.از لئو خواست که نگاهی به آن جانم بیندازد و وقتی متوجه شد که لئو هم می تواند آن زن را ببیند، خیالش تا حدی راحت شد.آدریان نمی توانست باور کند که روح دیده است و در عین حال از این که خانمی تنها در آن ساعت از شب در آن جاده قدم بزند هم تعجب کرده بود. حتی در روز روشن هم هیچ کس جرأت نداشت پیاده به انجا برود، چون جاده کم عرض و به شدت خطرناک بود؛ علاوه بر آن، یک زن تنها در آن ناحیه کوهستانی چه می کرد.
آدریان از گوشه چشم نگاهی به لئو انداخت.لئو وحشت زده و بیمناک به نظر می رسید. وقتی به زن نزدیک تر شدند، آدریان ترمز کرد. زن به آرامی رو به آنها کرد و آنها در کمال حیرت و ناباوری متوجه شدند که او چهره ای بسیار کریه دارد وقطرات خون را روی آن دیدند. آدریان حتم پیدا کرد که او یک انسان نیست. در نتیجه به سرعت پایش را روی پدال گاز فشارداد و تصمیم گرفت زن را زیر گرفته و فرار کند، ولی نمی دانستندبعد از زیر گرفتن آن زن چه بلایی سرشان می آید. چند ثانیه بعد لئو با تردید به پشت سر نگاه کرد تا ببیند که آیا زن هنوز آنجاست یا نه و با وحشت فراوان سر آن زن را دید که روی صندلی عقب قرار داشت . لئو آن چنان ترسیده بود که نمی دانست چه کند ویا چه بگوید. آدریان هم از آینه نکاهی به عقب انداخت و متوجه شد که زن بدون سر در تعقیب آنهاست …..
بعد از آن حادثه، آدریان و لئو تا مدت ها شوکه بودند و قدرت تکلمشان ضعیف شده بود. بعد از مدت زیادی ، جریان را باری نزدیکان خود تعریف کردند و تصمیمی گرفتند که هرگز به آن جاده نزدیک نشوند.

منبع:شگفتیها
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۶
سعید پ.ر

آموزش تله کینزی ، حرکت دادن اجسام توسط نیروی ذهن

 سایت ما هیچ مسولیتی ندارد

آموزش تله کینزی

این آموزش به تمرینهایی ساده می پردازد که با انجام آنها می توانید اجسام را توسط نیروی ذهن به حرکت درآورید. حرکت اجسام توسط نیروی ذهن را تله کینزی یا به انگلیسی (telekinesis) می گویند.

توجه داشته باشید این مطلب و مطالب مشابه که درسایت گوی آتشین قرار می گیرد، صرفا برای آشنایی شما با این مباحث بوده و گوی آتشین هیچ مسئولیتی در قبال عواقب انجام این کارها ندارد.

ابتدا وسایل مورد نیاز برای تمرین تله کینزی  :

۱ –  یک عدد سوزن یا هر وسیله ای شبیه به آن

۲ –  یک تکه کاغذ یا مقوای نازک به ابعاد تقریبی ۵ در ۵ سانتیمتر

۳ –  محیطی آرام وبه دور از هر عامل مزاحم

طریقه انجام آزمایش تله کینزی :

ابتدا کاغذ را به صورت قطری در هر دو جهت تا بزنید به طوری که بعد از تا زدن کاغذ به صورت یک هرم در آید. سوزن را به صورت عمودی در جایی مهار کنید بهتر است سوزن را از قسمت ته در یک تکه شمع یا چیزی شبیه آن فرو ببرید. کاغذی که به صورت دقیق تا خورده است را از قسمت گودی آن بر روی سوزن قرار دهید. سپس در فاصله ۲ متری کاغذ بنشینید فاصله کمتر از این باعث میشود که جریان تنفس شما مو جب حرکت کاغذ شود وفاصله بیشتر مو جب تضعیف نیروی جنبش روانی میشود.

در ابتدا بهتر است که ۱۵ دقیقه ای تمرین ریلکسیشن (تن آرامی) ساده ای انجام دهید که این کار به بهتر انجام شدن تمرین کمک زیادی میکند. بعداز تن آرامی همانطور که گفتم در فاصله تقریبی ۲ متری کاغذ بنشینید وشروع به تمرکز کردن به کاغذ نمایید. در ذهن خود اینگونه تلقین نمایید که نیرویی از چشمان شما خارج شده وموجب حرکت کاغذ میشود. در حین تمرکز هیچ نیازی به فشار آوردن به خودتان نیست تنها با تمرکز و نگاه مستمر به کاغذ میتوانید آن را حرکت دهید.

من در نوبت دوم تمرین موفق به حرکت دادن کاغذ شدم. در ابتدای تمرین ممکن است چشمهای شما خسته شود که بهتر است هر موقع احساس خستگی کردید برای لحظاتی چشمان خود را ببندید. باید توجه داشته باشید که تمرین را در مکانی انجام دهید که هیچگونه حرکت هوا وجود نداشته باشد. در ابتدای تمرین هدف شما فقط حرکت دادن کاغذ باشد با پیشرفت در اینکار شما میتوانید جهت حرکت کاغذ را نیز تعیین کنید.

با انجام این تمرین شما از پیشرفت خود و همچنین از نیروهای نهفته در وجودتان بسیار متعجب خواهید شد. بعد از پیشرفت در تمرین با کاغذ شما میتوانید این تمرین را با با شعله شمع یا چوب کبریت بر روی آب نیز انجام دهید. من با تمرین موفق شدم با نگاه کردن به سیم تلفن آنرا به حرکت در آورم. شما نیز میتوانید با تمرین اجسام سنگین تر را نیز به حرکت در آورید.

در ابتدا از تمرکز طولانی خودداری نمایید و به تدریج مدت زمان آن را افزایش دهید این تمرین هیچگونه خطری برای تمرین کننده ندارد. در این تمرین احتیاجی به دید محیطی نیست بهتر است با نگاه مستقیم و تلقین ذهنی اقدام به حرکت دادن کاغذ نمایید نیرویی که باعث حرکت کاغذ میشود از چشمها نشات نمی گیرد بلکه برای تعیین جهت حرکت نیرو باید به جسم نگاه کنیم من بعضی مواقع با چشمهای بسته و تنها با نیروی ذهنی کاغذ را حرکت میدهم. برای نتیجه مطلوبتر می توانید از نیروی مغناطیسی کف دستان (بعد از تمرین گوی انرژی) کمک بگیرید البته در این صورت باید جریان هوای نفستان را کنترل کنید تا باعث حرکت کاغذ نشود. این تمرین را می توانید از ۱۵ دقیقه تا حد اکثر نیم ساعت و ۲ نوبت در روز انجام دهید هر چه جسم سبکتر باشد نتیجه بهتر خواهد بود. مسلما کاغذ بهتر است.

منبع:شگفتیها

۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۰
سعید پ.ر

10 داستان ترسناک از ارواح

ارواح خبیث

معمولاً بزرگترین خطری که موقع مواجه شدن با ارواح (Ghosts) ما را تهدید می کند این است که مجبور شویم شلوارمان را عوض کنیم! اما ارواح عذاب دیده و شکنجه دیده مردگان همیشه بی خطر از آب درنمی آیند. گاهی مردگان یاد می گیرند چگونه با دنیای ما ارتباط برقرار کنند. این روح های ناآرام همان ارواح خبیث (Poltergeist) هستند که بر اساس داستان ها، گاهی می توانند به شدت شرور و بی رحم باشند. ارواحی که داستان آن ها در اینجا روایت خواهد شد از آن دسته ارواحی هستند که مطمئناً هیچ دوست ندارید سر و کله شان توی زیرزمین و انباری خانه تان پیدا شود. ضمناً فراموش نکنید که این ها فقط داستان های ارواح هستند. راست و دروغش پای گوینده ها!

بخش نخست داستان های ترسناک از ارواح خبیث و شرور (Ghost and Poltergeist horror stories) که وارد دنیای زنده ها شده اند و به دلایلی نامعلوم آن ها را آزار می دهند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۵۸
سعید پ.ر

افسانه ای دردناک درمورد دیوار چین !
کمتر کسی است در جهان که نام دیوار چین را نشنیده باشد که بین مغولستان و چین به معنی اخص ممتد است. این دیوار بزرگ بیش از ۲ هزار سال عمر کرده است و بیش از ۶ هزار کیلومتر طول دارد.
بلندی آن قسمت دیوار که در شمال پکن بنا شده است، ۸٫۵ متر و در نقاط دیگر از ۴ تا ۱۵ متر است و قطر دیوار ۴٫۵ تا ۷٫۵ متر است. دیوار چین شامل دیوارهای متعدد جداگانه شده است، چراکه هر دودمان پس از روی کار آمدن دیوارهایی بر آن می‌افزودند.
ساختن دیوار در قرن سوم قبل از میلاد در عهد امپراتور «شی خوانگ تی» از سلسله سلاطین چین (۱۰۸ تا ۲۲۱ قبل از میلاد) شروع شد و دامنه کار دیوارسازی طی سلطنت آن دودمان بسیار وسیع گردید.
یک میلیون برای این کار بسیج شده بودند و چون شرایط کار بسیار سخت بود گروه کثیری از کارگران می‌رفتند و برنمی‌گشتند.
کسانی که در محل ساختمان می‌مردند جسدشان را لای دیوار می‌گذاشتند. اکنون در انتهای شرقی این دیوار یعنی در «شان‌های گوان» معبد ی وجود دارد که می‌گویند برای بانویی به اسم «مون جیان نو» ساخته شده است.
مون جیان نو دختری بود که با جوانی از مردم دهکده خود ازدواج کرده بود. چند روز پس از ازدواج شوهر را برای دیوارسازی بردند. چند سالی از رفتن او گذشت و هیچ خبری از او نرسید.
مون جیان نو که پیوسته نگران سرنوشت شوهر خود بود، عاقبت تصمیم گرفت شخصا برود و از وی سراغی بگیرد و او را بیابد.
روزی عازم محل کار او شد پس از طی مسافت بسیار سرانجام به محل کار شوهر رسید، ولی شوهر خود را پیدا نکرد. همکارانش به او گفتند خیلی احتمال دارد که شوهرش مرده باشد و جسد او را هم لای دیوار گذارده باشند.
مون‌ جیان نو این خبر را که شنید بسیار غمگین گردید و همانجا ماند و روزها و شب‌ها زیر آن قسمت دیوار می‌نشست و گریه می‌کرد.
شبی در اثنای گریستن، آواز مهیبی شنید. سرش را بلند کرد دید دیوار شکاف برداشته است. در داخل شکاف جسد شوهر خود را تشخیص داد. آخر لباسی را که شوهرش بر تن داشت خوب می‌شناخت. مون جیان نو بی‌درنگ خود را روی جسد شوهر خود افکند و دیگر بیرون نیامد. اکنون این حکایت اسفناک همچنان در میان مردم چین بر سر زبان‌هاست و سرزنشی از بیداد و ستم گذشتگان دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۰۴:۱۸
سعید پ.ر


fun584

 

در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!

 

اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه ، کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این کار جان خود را از دست دادند تا اینکه ناکامی پادشاه او را به شدت افسرده و خشمگین ساخت و دست آخر معلوم شد که معمار زبر دست و افسانه ای به نام سنمار وجود دارد که این کار از عهده او بر می آید …

 بقیه در ادامه ی مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۰۳:۳۱
سعید پ.ر

حال کنید


Sacharow به نقل از جذابیت های قدیمی روسی، کسی است که می خواست به استناد الهه ماه و تبدیل شدن به یک گرگینه می شود سخن گفته است:

     
"در دریا، در اقیانوس، در جزیره، در Bujan، در چراگاه خالی gleams ماه، در ashstock دروغ گفتن در چوب سبز در واله غم انگیز به سوی سهام wandereth گرگ پشمالو، گاو شاخدار به دنبال سفید دندان های نیش تیز خود را، اما گرگ وارد جنگل نیست، اما غواصی گرگ نه به واله سایه ماه، ماه، ماه طلا شاخدار، بررسی پرواز از گلوله، تیز شکارچیان چاقو، شکستن چوپان cudgels. ترس وحشی را بر تمام گاو بازیگران، در مردان، در همه چیز خزنده، که ممکن است گرگ خاکستری نمی رسد، که آنها ممکن است پوست گرم خود را پاره کنید! سخن من است اتصال، اتصال از خواب، اتصال از وعده قهرمان "ورد سنتی دیگر ارواح از عمیق، که خواب هرگز، به من مهربان است.
بقیه در ادامه ی مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۲۶
سعید پ.ر

" فقط چوبتو محکم جلوت نگه دار ، رو زمین قدم وردار ، ما تو رو به هر جا که بخوای می بریم "

در مورد اتوبوس شوالیه :
اتوبوس شوالیه یک اتوبوس سه طبقه به رنگ بنفش تیره است که بالای بار بندش نوشته ای طلایی دارد . اتوبوس شوالیه برای جا به جایی ضروری جادوگران آماده شده است . تمام چیزهایی که بهش نیاز دارند در چوبدستی شان گسترش یافته است به طوری که حتی امکان دارد بتوانند یک صندلی در اتوبوس شوالیه برای گردش دور انگلستان رزرو کنند .
استن شانپایک بلیط جمع کن اتوبوس شوالیه است که یونیفورمی به رنگ بنفش می پوشد و گوش هایی بر آمده با صورتی جوش دار دارد . استن حدودا 18 ساله است . ارنی پراگ راننده ی اتوبوس شوالیه است که لباس جادوگری کهنه ای با عینکی ضخیم دارد . راننده و بلیط جمع کن روی صندلی راحتی جلوی اتوبوس مینشینند . در طول شب ، هیچ صندلی ای کف اتوبوس وجود ندارد بلکه شش عدد تخت برای مسافران تعبیه شده است . در طول روز تخت ها جاشون را به صندلی هایی راحتی میدهند که برای مسافران تهیه شده است . شمع هایی که روی دیوارها وجود دارند اتوبوس را روشن می کنند همچنین برای رفتن به طبقات بالا تر پلکانی چوبی تهیه شده است . اگر مردم مواظب خودشان نباشند احتمال زمین خوردن در طول سفر وجود دارد . کرایه رفت و آمد از لیتل وینگینگ تا لندن ۱۱ سیکل است که در صورتی که دو سیکل بیشتر پرداخت شود شکلات داغ ، و در صورتی که دو سیکل دیگر اضافه پرداخت شود مسافران یک ظرف آب داغ خواهند گرفت . مطابق با گفته ی استن ، اتوبوس شوالیه به هر جایی که مسافران بخواهند سفر میکند ، حتی اگر خیلی دور باشد .

منبع : دنیای جادوگری
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۲۸
سعید پ.ر

چین، کشور افسانه ها - چین چین یک کشور نیست، بلکه جهانی دیگر است در دل جهانی که ما در نقشه جغرافی می بینیم . اگر حوصله یا وقت چندانی ندارید که ماهها در این کشور سفر کنید می توانید چند هفته یا چند ماهی را دز سفر به این کشور افسانه ای سپری کنید و با حسرت محلهایی که هنوز ندیده اید و کوله باری از خاطرات شیرین این کشور را ترک کنید. پی گیری جاده ابریشم قایق سواری و کشف رود یانگ تسه از جمله سفرهای موضوعی است که می توان از آن لذت برد. از جمله سفرهای موضوعی است که می توان از آن لذت برد. از کلان شهرهای صنعتی با مراکز خرید عظیم و چهره ای کاملا مدرن گرفته تا زندگی بدوی و ساده در صحرای بکر سین کیانگ، چین 

چین,آثار باستانی چین,دیدنیهای چین

سرزمین تنوع وتکثر فرهنگی و جغرافیایی است.
 بقیه در ادامه ی مطلب



 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۳۸
سعید پ.ر

"عصر کاوش" به برهه ای از تاریخ اشاره می کند که از قرن 15 آغاز و تا قرن 17 ادامه داشته است.


 

 

 

 

 

 

نقاشی صورت از کرستوفر کلمبوس

در طول این عصر، ماجراجویان اروپایی از راه اقیانوس ها، مسیرهای دریانوردی و شرکای تجاری جدید کشف می کردند. ماجراجویان اروپایی در این دوره سی صد ساله، علاوه بر دسترسی به قاره های دنیا و آشنایی با مسیرهای دریایی و شرکای تجاری جدید، همچنین با استعمارگری، ثروتی عظیم برای خود

می انباشتند. درست از همین دوره تاریخی بود که اروپا به رونق رسید و به تدریج جای آسیا را گرفت و به مرکز دنیا تبدیل شد. می توان گفت عصر کاوش زمان آغاز رونق اروپاست. شاید به همین دلیل است که در زمینه تاریخ شناسی غربی، این دوره به عنوان نقطه عطفی شناخته می شود که اروپایی ها بسیار به صحبت درباره آن علاقه مندند و به آن می بالند.

با وجود این عصر تاریخی، اروپایی ها خود را کسانی می دانند که دنیا را کشف کرده اند. اما علاوه بر منطق "مرکزیت اروپا" که در این نظریه منعکس می شود، درستی این نظریه هم مورد تردید قرار دارد، چرا که پیش از اروپایی ها، ملت های دیگر سفر های دریایی بسیار بین قاره ها انجام داده بودند.

به طور مثال، فنیقی ها در حدود 600 سال پیش از میلاد در طول ساحل شرقی قاره آفریقا به سمت جنوب قاره سفر کرده و وارد اقیانوس آتلانتیک شده بودند. اسکاندیناوی ها نیز دسترسی به جزایر گرینلند و ایسلند و حتی ساحل شرقی کانادا را یافته بودند. عرب ها نیز در ابتدای قرن 15 در طول ساحل شرقی آفریقا به سمت جنوب دریانوردی کرده و به موزامبیک رسیده بودند.

بقیه در ادامه ی مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۳۶
سعید پ.ر