Top Blog
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر

گوی آتشین (شیر اژدها)

اژدها - جادو - و گاهی تفریح! به بخش درباره ی من مراجعه کنید

گوی آتشین (شیر اژدها)

اژدها - جادو - و گاهی تفریح! به بخش درباره ی من مراجعه کنید

گوی آتشین چینی(شیراژدها)
اهل: چین - محل سکونت: کوهستان ها - ظاهر: قرمز مایل به زرد با زایده های میخ مانند طلایی پیرامون چهره - چشمان: بر آمده - شعله: قارچی- غذا: خوک ها، انسان ها - تخم ها: زرشکی با خال های طلایی -

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

افسانه ی دردناک دربارهی دیوار چین

شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۱۸ ق.ظ

افسانه ای دردناک درمورد دیوار چین !
کمتر کسی است در جهان که نام دیوار چین را نشنیده باشد که بین مغولستان و چین به معنی اخص ممتد است. این دیوار بزرگ بیش از ۲ هزار سال عمر کرده است و بیش از ۶ هزار کیلومتر طول دارد.
بلندی آن قسمت دیوار که در شمال پکن بنا شده است، ۸٫۵ متر و در نقاط دیگر از ۴ تا ۱۵ متر است و قطر دیوار ۴٫۵ تا ۷٫۵ متر است. دیوار چین شامل دیوارهای متعدد جداگانه شده است، چراکه هر دودمان پس از روی کار آمدن دیوارهایی بر آن می‌افزودند.
ساختن دیوار در قرن سوم قبل از میلاد در عهد امپراتور «شی خوانگ تی» از سلسله سلاطین چین (۱۰۸ تا ۲۲۱ قبل از میلاد) شروع شد و دامنه کار دیوارسازی طی سلطنت آن دودمان بسیار وسیع گردید.
یک میلیون برای این کار بسیج شده بودند و چون شرایط کار بسیار سخت بود گروه کثیری از کارگران می‌رفتند و برنمی‌گشتند.
کسانی که در محل ساختمان می‌مردند جسدشان را لای دیوار می‌گذاشتند. اکنون در انتهای شرقی این دیوار یعنی در «شان‌های گوان» معبد ی وجود دارد که می‌گویند برای بانویی به اسم «مون جیان نو» ساخته شده است.
مون جیان نو دختری بود که با جوانی از مردم دهکده خود ازدواج کرده بود. چند روز پس از ازدواج شوهر را برای دیوارسازی بردند. چند سالی از رفتن او گذشت و هیچ خبری از او نرسید.
مون جیان نو که پیوسته نگران سرنوشت شوهر خود بود، عاقبت تصمیم گرفت شخصا برود و از وی سراغی بگیرد و او را بیابد.
روزی عازم محل کار او شد پس از طی مسافت بسیار سرانجام به محل کار شوهر رسید، ولی شوهر خود را پیدا نکرد. همکارانش به او گفتند خیلی احتمال دارد که شوهرش مرده باشد و جسد او را هم لای دیوار گذارده باشند.
مون‌ جیان نو این خبر را که شنید بسیار غمگین گردید و همانجا ماند و روزها و شب‌ها زیر آن قسمت دیوار می‌نشست و گریه می‌کرد.
شبی در اثنای گریستن، آواز مهیبی شنید. سرش را بلند کرد دید دیوار شکاف برداشته است. در داخل شکاف جسد شوهر خود را تشخیص داد. آخر لباسی را که شوهرش بر تن داشت خوب می‌شناخت. مون جیان نو بی‌درنگ خود را روی جسد شوهر خود افکند و دیگر بیرون نیامد. اکنون این حکایت اسفناک همچنان در میان مردم چین بر سر زبان‌هاست و سرزنشی از بیداد و ستم گذشتگان دارد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۰۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی